کد مطلب:141599 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:133

حرکت مسلم از مکه
اواخر ماه مبارك رمضان بود كه مسلم بن عقیل از مكه به مدینه منوره حركت كرد. ایشان به مسجد النبی صلی الله علیه و آله و سلم رفت و در آنجا نماز گزارد. پس از آن با اهل و عیال خویش خداحافظی كرد. سپس از «قیس» دو راهنما اجاره كرد تا كه راه را به او نشان دهند. در راه، گرما و تشنگی آن دو را سخت آزار داد و آنها تاب نیاوردند و در راه جان دادند. [1] .

مسلم راه را ادامه داد تا به محلی رسید كه آنجا آب و آبادی بود. آن دو راهنما راه را به مسلم نشان دادند تا «بطن جنت» [2] رسید. آنجا با قیس نامه ای را از سختی راه و مشكلات برای امام علیه السلام ارسال داشتند. نامه مسلم این گونه بود:

«اما بعد، من از مدینه خارج شدم، در حالی كه دو راهنما را برای طی راه اجاره كرده بودم، راه را گم كردیم و به عطش افتادیم. چیزی نمانده بود كه آنها جان بدهند تا این كه آخرالامر به آب رسیدیم. تنها نجات ما در لحظات آخر، نفس ما بود. این حادثه موجب شد كه آینده كار را نیكو نبینم.» [3] .


در پاسخ این نامه امام علیه السلام این گونه نوشت:

«اما بعد؛ البته من خوف این را دارم كه آن گونه كه تو (بد) پیش بینی می كنی، غیر آن باشد كه به تو تذكر داده ایم. همان گونه كه تو را رهنمون شده ام، حركت كن، والسلام.» [4] .

درسی كه می توان گرفت: از این ماجرا چند نكته به دست می آید:

1. از تطیر به صرف برخورد با حوادث ناگوار در آینده باید پرهیز كرد كه آن، گویای وظیفه انسانی نیست؛

2. باید در تشخیص وظیفه و انجام دادن كاری كه امام علیه السلام آن را توصیه می كند، تلاش كرد؛

3. باید در انجام دادن رسالت الهی مقاومت و استقامت داشت.

مسلم به محل آب خیز «طیی ء» رسید. در آنجا قدری استراحت كرد. سپس حركت كرد تا این كه به مردی رسید كه تیرش آهویی را نشانه رفته بود. وقتی به حیوان رسید آن را كشت. مسلم با دیدن آن صحنه گفت: «دشمن ما كشته خواهد شد، اگر خدا بخواهد». [5] .


[1] ابصار العين، ص 79.

[2] جنت محل آبي بوده كه به قبيله كلب متعلق بوده است. معجم البلدان، ج 2، ص 343.

[3] تاريخ الامم و الملوك، ج 5، ص 354. «اما بعد. فاني أقبلت من المدينة معي دليلان لي فجارا عن الطريق و ضلا و اشتد علينا العطش فلم يلبثا ان ماتا حتي انتهينا الي الماء فلم ننج الا بحشاشة انفسنا، فقد تطيرت من وجهي هذا».

[4] تاريخ الامم و الملوك، ج 5، ص 355. «اما بعد؛ فقد خشيت الا يكون حملك علي الكتاب الي في الاستعفاء من الوجه الذي وجهتك له الا الجبن، فامض لوجهك الذي وجهتك له والسلام». با اندكي تفاوت و در الارشاد، ج 2، ص 40.

[5] تاريخ الامم و الملوك، ج 5، ص 355.